قلب شكسته من.... .
اگر سر به سينه ام بگذاري خواهي شنيد صداي قلبي را که روزي خون سرخ عشق از آن فوران مي کرد .
صداي قلبي را که تک تک ضربانش در اميد ديدار دوباره مي تپد.
آن پيکري که روزي نام تو را در تمام وجودش فرياد زد و تو آن را نشنيدي .
چه کسي خراب کرد کلبه آرزوهايم را ؟
و شکست آن غروري را که وجودش را در نگاه هاي سرد تو خشکاندم . .
چه کوتاه بود همسفر تو بودن در جاده هاي سر نوشت... .!!!!!!!!!!!!!
صداي قلبي را که تک تک ضربانش در اميد ديدار دوباره مي تپد.
اما امروز آن قلب با کوچکترين تلنگري خواهد مرد و ضربانش به دنبال تيک تيک ساعت مي دوند تا روزي
سنگيني سرد خاک را بر پيکر بي جانش احساس کند .
آن پيکري که هيچ کس به غرورش احترام نگذاشت .آن پيکري که روزي نام تو را در تمام وجودش فرياد زد و تو آن را نشنيدي .
چه کسي خراب کرد کلبه آرزوهايم را ؟
و شکست آن غروري را که وجودش را در نگاه هاي سرد تو خشکاندم . .
چه کوتاه بود همسفر تو بودن در جاده هاي سر نوشت... .!!!!!!!!!!!!!
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 1:47 توسط محمدمهدی
|